شاید به نظرتون خیلی شبیه فیلمهای هالیوودی و زندگی استارتاپی به سبک سیلیکون ولی و خفن بیاد که هرروز لپتاپتون رو بندازید توی کولتون رو برید توی یه کافیشاپ بنشینید و قهوه محبوبتون رو سفارش بدید و ساعتها بنشینید و برنامه نویسی کنید و بعدم صورتحساب رو حساب کنید و برگردید خونه. از نظر بعضیها هم این کار جز پول دور ریختن چیزی نیست و اصلن چه کاریه بنشین خونه کارت رو بکن دیگه، پولت رو هم سیو میکنی و نظر سومی هم هست که میگه اینکارا مال بچه پولداراست! :)) ولی خوب من بچه پولدار نیستم و یه دانشجوی سادهام که استارتاپ خاصی نداره و فقط به صورت پارتتایم روی یه سری پروژه به صورت دورکاری (ریموت) همکاری میکنه و البته ذکر کنم که اکثر اوقات کاریم رو در کافههای مختلف شهر تهران میگذرونم و به نظرم جالب اومد که در مورد این نحوه کار کردن بنویسم و حتی یه سری از کافهها رو که مناسبترن بررسی کنیم.
قبل از این که شروع کنیم میخوام راجع به دلایلم برای این کار صحبت کنم، از نظر منطقی این دیدگاه صحیحه که شاید از نظر هزینه به صرفه نباشه، من هم قبول دارم، ولی وقتی راندمانم وقتی با پیژامه پشت مانیتور ۲۴ اینچیم نشستم و مادر عزیزم هر یه ساعت برام میوه پوست کنده میاره و حس میکنم تمام وقت دنیا رو در اختیار دارم، خیلی کمتره تا وقتی میدونم برای نشستن توی این مکان قراره هزینه پرداخت کنم و محدودیت زمانی دارم، از طرفی موقع کار ریموت، اگه توی شرایطی زندگی میکنید که مثلا تو خونه اطاق مستقلی ندارید، همهی اجزای موجود تو محیط میتونه تمرکز رو از شما بگیره و البته به این موارد، خرید نون، شیر، پاشو یه دقیقه از اطاقت بیا بیرون مهمون اومده زشته و … رو هم اضافه کنید. ولی به شخصه موقع شب توی خونه راندمان قابل قبولی دارم چون عواملی که تمرکز رو از بین میبره وجود ندارن و البته یه ددلاین زمانی طبیعیهم داریم، داره صبح میشه! همینطور اگه گیک قهوه و مواد غذایی خوشمزه باشید ولی مثل من توانایی و استعداد درست کردنشون توی خونه رو نداشته باشید، میتونید توی کافه هر وقت هوس کردید روی میزتون داشته باشیدش، بدون این که وقتی صرف این بکنید که درستشون کنید.
مسئله دیگهای که مطرحه اینه که توی دورکاری با افرادی که همکاری میکنید تعامل حضوری کمی دارید، اگه تمام زمان کار کردنتون رو کنج اطاقتون توی خونه بگذرونید کم کم خودتون رو از زندگی اجتماعی محروم میکنید و دچار انزوا، خستگی و کسلی میشید که حتی ممکنه باعث بشه کلا بیخیال این سبک زندگی بشید، ولی من توی کافهها آدمهای مختلفی رو میبینم، بعد دو سه بار سر زدن به یه کافه با کارکنانش رفیق میشم و یه جورایی یه هوایی هم به کلهتون میخوره. بازم بگم توی این متن نمیخوام بگم این سبک خوبه، ولی به عنوان کسی که در مجموع (البته بازههایی کارمند بودم) بیشتر از یکساله که این مدلی زندگی می کنم یه نوع اشتراک گذاری سبک زندگیه.